جدول جو
جدول جو

معنی کمر تنگ - جستجوی لغت در جدول جو

کمر تنگ
تسمه ی پهنی که بر کمر ستور بندند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم تنگ
تصویر هم تنگ
هر یک از دو لنگۀ بار که با هم برابر و هم وزن است، کنایه از هم سنگ، هم وزن، برابر
فرهنگ فارسی عمید
(چَ تَ)
دهی از دهستان صفائیه بخش هندیجان شهرستان خرم شهر که در 15 هزارگزی شمال هندیجان و 2 هزارگزی باختر راه ماشین رو ده ملابه بندر دیلم واقع است. دشت و گرمسیر است و 240 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه زهره محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و حشم داری و راهش در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین این آبادی از طایفۀ افشار می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مُ / مَ تَ)
رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(هََ تَ)
موافق و برابر. (غیاث) : قاسم صباحت و ملاحت و حسن او را با یوسف هم تنگ کرده. (جهانگشای جوینی) ، هم عدل. هم لنگه. دو بار که با هم بر ستور بندند. (از یادداشتهای مؤلف) ، همانند. شبیه:
بیداد بین که دور شب و روز می کند
با لعل تنگبار تو هم تنگ لاله را.
سیدحسن غزنوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
آنچه که دارای رنگی ضعیف و پریده باشد مقابل پر رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تنگی که بر بالای اسب بندند مقابل زیر تنگ:) پیش پدر آمد و زیر تنگ و زبر تنگ بر کشید و پای اسب در آورد (سمک عیار 12: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار تنک
تصویر کار تنک
عنکبوت، تار عنکبوت تنیده عنکبوت نسج عنکبوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمر بند
تصویر کمر بند
تسمه ای از چرم پارچه و جز آن که بر کمر بندند منطقه: (جز کمر بند زمین بوس تو نیست هر که بر روی زمین تا جور است)، (سوزنی) یا کمر بستن فتق، نوکر ملازم، محبوب معشوق: (کمر بند من آمد پیش من خنده زنان امشب توقف کن که یکدم بنگرم پروین و جوزا را) (امیر خسرو) یا کمر بستن شانه یی. در انسان و دیگر پستاندار ان از دو استخوان کتف و ترقوه تشکیل یافته ولی در ذی فقار ان از سه استخوان کتف و غرابی و ترقوه مشکل گردیده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظر تنگ
تصویر نظر تنگ
ناتوان بین، تنگ چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار نگ
تصویر کار نگ
چرب زبان زبان آور فصیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کو تنگ
تصویر کو تنگ
چوبی باشد که گازران بدان جامه را کوبند بعنی دقاقی کنند مدقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مل تنگ
تصویر مل تنگ
کسی که حوصله در شراب خوردن نداشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
نسبت دو لنگه بار بهم عدیل، هم قدر هم سنگ معادل برابر: دیگر روز مادر شیر این حدیث تازه گردانید و گفت: زنده گذاشتن فجار هم تنگ کشتن اخبار است. توضیح تنگ بمعنی عدل است که یک لنگه باز باشد و همچنانکه دو لنگه بار باهم مساوی است دو هم تنگ بیک اندازه اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
Faded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
fané
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزار جریب بهشهر، نقطه ای
فرهنگ گویش مازندرانی
سنگ پران، فلاخن
فرهنگ گویش مازندرانی
عنکبوت
فرهنگ گویش مازندرانی
عنکبوت
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
desbotado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
verblasst
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
wyblakły
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
выцветший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
вицвілій
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
desvanecido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
sbiadito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
vervaagd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
फीका
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
pudar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
바랜
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
דהוי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
褪色的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
色あせた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کمرنگ
تصویر کمرنگ
solmuş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی